خانم مدیر آرام دم گوش خبرنگار مخصوص رستوران زمزمه می کند :
- لطفا اینبار درست مصاحبه کن . من رو در بایستی دارم خجالت میکشم
- خانم خیالتون تخت خواب
- اینو میگی بیشتر می ترسم گاف بدی. خیله خب برو. فقط منو خجالت زده نکن. قبل از چاپ هم بده مصاحبه رو بخونم
- چشم قربان
خبرنگار ارام به سمت جوانی زیبا و خوش رو قدم برداشت که بر روی یکی از میز های آذیین شده نشسته بود و با کنجکاوی به اطراف رستوران مینگرید. خبرنگار دفترچه کوچکش را از جیبش در آورد و شروع به سوال پرسیدن از آن دختر مو طلایی کرد. حرف های رئیسش در گوشش طنین می انداخت. اگر اینبار خراب میکرد خانم مدیر کله اش را میکند.
- سوژه ها رو از کجا پیدا میکنید؟ ساعت ها روش فکر میکنید یا یکدفعه به ذهنت میاد؟
- خب من راجع به هر چیزی خیلیی زیاد فکر می کنم و البته وسواس هم هستم ! پس آره . ساعت ها روش فکر میکنم ! البته بعضی موقع ها هم تالاپی میفتن تو مخم D:
- طنز نویسی نیاز به یاد گیری داره یا نه همه میتونن طنز بنویسن؟
- هر چند من خودم رو طنز نویس نمی دونم اما فکر می کنم یه جور هایی ذاتیه . مثلا دیدید بعضی آدم ها کلا بامزه و خنده دارن ؟! بعضی ها هم خیلی خشک و جدی ! فکر می کنم ذاتی باشه ، که البته با یادگیری و تمرین می تونه بهتر هم بشه ((=
چگونه نمکدان متحرک باشیم ( به خیال بافی دچار شوید)
رو ,طنز ,ها , ,فکر ,هم ,می کنم ,طنز نویس ,فکر می ,و البته ,به سمت
درباره این سایت